من هیزمم تو آتش ما از دو دودمانیم
باید مرا بسوزی تا ما باهم بمانیم
من سایه ای پریشان تو از نور مهتابی
جایی برای من نیست آنجایی که تو بتابی
مهتاب ای همنشینم نیاد من سایه باشم
تو پشت در بمانی تو پشت در بمانی
آتش ای نازنینم بسوزونم بسوزون
تا سرگشتر بمانیم تا سرگشتر بمانیم
من سر به سجدا عابد تو قبله عبادت
عبادت تو هرگز نمی شه ترک عادت
من عابد تو عبادت من عادتی تو عادت
از تو جدا نمی شم حتی روز قیامت